، تا این لحظه: 10 سال و 13 روز سن داره

بهترین حس

هفت ماهگی

کلوچه مامان هفت ماهش تموم شد این پسر ناب ترین و بی ریا ترین نوع عشقه  خالصه خالص یه حس ارامشی میده که تا به حال حسش نکردم این اردی بهشتی از خوده خوده خوده بهشته ورود به هشت ماهگیت به سلامتی و شادی  
2 آذر 1393

200 روزگی

کوچولوی مهربانم ممنون که: 200روز است مرا همراهی کردی  مرا صبور تر کردی مرا تازه کردی مرا  مادر کردی. دویست روزگیت مبارک نوگل زیبایم   
17 آبان 1393

واکسن شش ماهگی

بلاخره بعد از 5 روز تاخیر واکسن شش ماهگیتو زدیم من اصولا ایام محرم میام خونه مادر بزرگ و واکسنتو اینجا زدیم چون شنیده بودم واکسن سختیه و اصولا همراه با تبه که همینطور هم شد شما حسابی تب کردی باز خدا رو شکر دست تنها نبودم اون روز کلا پای راستت رو جمع کرده بود ی و تکون نمیدادی الهی بمیرم جیگرم کباب میشد این صحنه رو میدیدم منم گزاشتمت توکریر که غلط نزنی چون به محض کوچک ترین تکون گریه می کردی کلا خواب بودی اون مواقعی هم که بیدار بودی نق نق میکردی و گیج بودی روز بعد همه چی به حالت عادی برگشت و شما شدی پوریای پر تحرک سابق پارسال تو این ایام حسابی بهم سخت گذشت از همه لحاظ جسمی روحی هیچ امیدی و انگیزه ای نداشتم  رفتم به ارشیو وبلاگت و پست پارسا...
9 آبان 1393

شش ماهه من

نیمه یه جونم نیم سالگیت مبارک همیشه عاشق بچه های کوچولوی شش هفت ماهه بودم  و حالا شش ماهه ای از جنس بهار رو در آغوش دارم داشتن این کوچولوی شیرین و بانمک  جز بهترین سورپرايز ها از طرف خداوند ه شیرین دوست داشتنی من این روز ها تلاش زیادی برای به دست اوزدن اشیایی که وقتی به حالت سینه خیزجلوش میراریم میکنه اما بیشتر اوقات این تلاش ها بی حاصله و  شما هم تحمل این که به چیزی که میخوای نمیرسی رو نداری و شروع به جیغ و داد کردن میکنی .پاهاتو به جای اینکه به زمین فشار بدی روی هوا میگیری ودستاتم  بالند میکنی حرکت بسیاااااار سخته اما تو خیلی با نمکوو خنده دار چند دقیقه به همون حالت میمونی . پسرم برای خواسته هات باید تلاش کنی ...
2 آبان 1393

اولین غذای کمکی

امروز ظهر بعد از پرس و جو کردن از چند نفر از دوستان برات فرنی با ارد برنج  درست کردم البته با اب چون شیر هم فعلا ممنوعی خیلی دوت داشتی و استقبال کردی نوش جونت دردونه نازم حس میکنم لثه هات هم خارش میدن چون هم می می رو گاز میگیری هم دستمو میکشی به سمت دهنت و محکم به لثه هات فشار میدی   ابجیای مهربون و با تجریه ممنون میشم بهم بگید چه چیزایی برای شروع غذا خور کردن پوریا خوبه و چه چیزایی بد ممنون میشم برنامه غذایی که از 5ماه تا یک سالگی نی نی هاتون داشتید رو بهم بگید   منو پوریا دوستتون داریم  عکسها ی این پست و پست بعدی ب زودی اضافه خواهند شد  
3 مهر 1393

5 ماهه شیرین من

  تو شیرین ترین پنج ماهه دنیا هستی وقتی خنده های دلنشینت غم از دل و خستگی از جانم می برد دنیا برایم بهشت میشود وقتی کلافگی هایت کلافه ام میکند نمیفهمم بهانه چه داری دنیا برایم دخمه ای تاریک و غیر قابل تحمل میشود حضور خوش رنگ تو به زندگی یک رنگ ما صفایی دگر بخشید عاشقانه و بی بهانه و صادقانه دوستت داریم ما بی ریا دوستت داریم ..... پنج ماه از حضورت در این دنیا گذشت و وارد ماه ششم زندگیت شدی گل همیشه بهارم این روزها آقققو ها و بووو بووو ها و میییی مییی گفتن هایت ،آواز های صبح گاهیت زیباترین ترانه  دنیاس خوش اخلاقی اول صبحت خواب الودگی را از چشمانم فراری میدهد و از شوق و ذوق برای شروع روز جدید لبریز میشوم چ...
3 مهر 1393

حس پارسالی حس هرسالی

دقیقا 16/6/1392 بود دقیقا همین ساعت انگار همین دیروز بود که با دستای لرزون برگه آزمایشو گرفتم نگاهش کردم ولی چیزی نمی فهمیدم یه لحظه گفتم شاید مثه ماه قبل منفیه ولی ته دلم یه چیزی داشت چشمک میزد از مسئول باجه خواستم جواب تستو بخونه  گفت: مثبته عزیزم پاهام میلرزدی حس پرواز داشتم  برگه آزماشو محکم گرفته بودم تو دستم و با چشمایی که پرده ای از اشک دیدمو تار کرده بود به طرف ماشین رفتم لرزش پاهام نمیزاشتم خوب رانندگی کنم  چند بار ماشین خاموش شد صبر کردم و یه نفس عمیق کشیدم و یه کم ریلکس تر شدم حس میکردم  تو یه دنیای دیگم دوست داشتم بال دربیارم و این خوشحالی رو با پدرت شریک بشم دوست داشتم...
16 شهريور 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهترین حس می باشد