سیسمونی 3+ بای 33 های 34
اینا هم چند تا تیکه از سیسمونیته که جا مونده بود و قسمت نشد بزارم برات
شانس قشنگم دیشب رفتیم برای خرید سرویس چوب که وسط راه زنگ زدن که داره برامون مهمون میاد
و نمی شد بگیم یه شب دیگه و برگشتیم
این پیشوله رو خودم خیلی دوس میدارم قبل اینکه بدم تو باهاش بازی کنی باید حتما بشورمش
زیاد نتونستم برات اسباب بازی بخرم
من تو رو تو اینا تصور که میکنم میخوام قورتت بدم
اینم یه شیر دوش و یه آبمیوه خوری و یه دونه شیشه شیر دیگه چیکو که اینم ضد نفخه از این مدلی که سرش کجه بعد آقاهه هی میگفت این چون شبیه سینه مادره نی نی ها نفخ نمی کنن و دوست دارن و این حرفا بعد من با خودم گفتم تو اگه پسر منی از 1 روزگیت فرق می می مامان با شیشه رو تشخیص میدی منو که مامانم تا 3 سالگی نتونست از شیر بگیره خدااااااااااااااااا از خودمو به خیر کنه
وای این روزا و شبا حسابی برام پر از استرس شدن
ته دلم آرومم اما
این استرس کاذب با بالا رفتن هفته های بارداری و کم شدن هفته های انتظار خیلی عصبیم میکنه
دیشب خواب دیدم دنیا اومدی و بدون هیچ دردی و هیچ ناراحتی دارم بهت شیر میدم
هر وقت خوابت رو میبینیم بعدش همش درگیر رویاهام میشم
دوست دارم خالصانهههههههههه