واکسن چهار ماهگی
دلبندم چهار ماهگیت مبارک
این روزها اینقدر شیرین و دوست داشتنی شدی که حتی وقتی خوابی هم دلم برات تنگ میشه
امروز صبح یه هویی پریدم از خواب و دیدم تو بیدار شدی
و دستات تو دهنت و با خوشمزگی فراوان داشتی دستاتو میخوردی
باز دلهره و استرس برای زدن واکسنت اومد به سراغم
حاظر شدیم و رفتیم مرکز بهداشت
.نمیدونم چرا اصلا از این مرکز بهداشته خوشم نمیاد
واکسنت رو زدیم یه کم گریه و تمااااااام
حالا نوگلم وارد ماه پنجم زندگیش شده
من تک تک ثانیه های با تو رو عاشقااانه دوست دارم
همش چک میکنم طب نکنی یه وقتی که فعلا خدا رو شکر دمای بدنت طبیعیه
پوریا خیلی دوست دارم مامانی
ینی یه جور عجیبی میخوامت
-
گوش شیطون کر وقت کنم شب میشینم عکساتو آپ میکنم
شرمنده همه دوستای با معرفتم واقعا همتون مهربونین قول میدم یهتون سر بزنم
دلبرکم با موهای اون ورکی.خخخخ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی