سیصد روزگیت مبارک
سیصد روزه ای با دو دندان موش موشی
اقا پوریای سیصد روزه من ده روزیست دو موروارید کوچولو مهمان دهانش شده البته میهمانهایی پر از اذیت و درد و خارش
این شیرین دوست داشتنی روال بلند شدنش به کمک وسایل پیشرفت چشم گیری داشته الان صفر تا صد بلند شدنش ایکی ثانیه انجام میشود
پسرک دو دندانه چند هفته ایست از مبل میز کم در دستگیره کمد و کشو و هر وسیله ای که هم قد قیافه ریزه میزه اش باشد میگیرد و بلند میشود
چه کتک ها که خوردی مخصوصا سرت که حسابی ضد ضربه شده برای چند ثانیه می ایستی. روی دو زانو مینشینی دست دسی میکنی و با هر ریتمی نای نای میکنی با دهان بی دندانت به همه لبخندی جذاب با چشمانی بسته و لثه هایی ورم کرده تحویل میدهی جور ی که همه عاشق خنده های شیرینت میشوند
من و پدرت هر رو عاشقانه تر از قبل میبوسیمت و هر روز عمیق تر از قبل حست میکنیم و هر روز بیشتر از قبل شاکر تو هدیه بینظیر خداوند هستیم
وقتی:
با دستان کوچکت صورتم را نوازش میکنی
خدا را از رگ گردن نزدیک تر حس میکنم