اندر احوالات دیروز و سونوی داپلر مسخرهههههه
عزیزکم دیروز حسابی جفتمون اذیت شدیم البته من بیشتر از تو
صبح ساعت 9 و نیم بابایت اومد و من تماس گرفتم با دکتر ذبیحی منشیش گفت باید بیای اینجا دکتر ببینه سونوتو و بگه که داپلر انجام میشه یا نه منم اعصابم خوررد هم اینکه باید اوووووووون همه راهو برم که ببینم میشه یا نمیشه و هم اینکه شانس من داشت برف و سرما ریزه میومد خلاصه حاظر شدم که دیدم بابات گفت خودم میبرمت جاده ها لغزندن و ترافیکم زیاده(از خدا جا پارک میخواستم بهتر از جا پارک نصیبم شد)
خلاصه رسیدیم و سونو رو نشون دادم منشیش گفت امروز یه داپلر دیگه هم داریم چون داپلر وقت 3 یا 4 مریضو میگیره شاید انجام ندیم -از اونجایی که دوست شگرد های آب کردن دل منشی رو یادم داده بود منم چند تا فن رو به کار بردم و جواب داد گفتم میشه با دکتر صحبت کنم من عمل کلیه داشتم و راه رفتن برام سخته و خیلی و نمی تونم برم شب بیام چون منشی گفت برو ساعت 9 شب بیا گفت برو داخل کوتاه صحبتت رو بکن و بیا منم رفتم تو گفتم دکتــــــــــــــــر من از همشهریاتونم با دخترت هم مدرسه ای بودم حالم بده عمل کلیه داشتم رفت و آمد برام سخته تورو خدااااااااااا این سونو رو انجام بدین (کولی بازی در حد تیم ملی) دکترم که یه کم منو از رو فامیلیم شناخت و سر احوالپرسی وا کرد و نگاه سونوم کرد و اینا گفت برو به منشی بگو نوبت بزار ه تا آخر وقت برات انجام میدم
منو میگیییییییییییی دنیا رو دادن بهم خر کیف از نوع شماره یک شدم
خلاصه اومد م به منشی گفتم و چون منشی گفت تا 1 و نیم الاف میشی من موندم و بابایی رو گفتم بره بعد بیاد دنبالم
خوشحال بودم که آخ جون نی نی خوجملمو میبینم خلاصه ساعتای 1 بود فکر کنم نوبتم شد رفتم داخل و به دکتر گفتم این ضرر داره برای جنین گفت نه این داپلره و سه بعدی و چهار بعدی ضرر داره خوشحال شدم از بابت این که ضرر نداره ولی حالم گرفته شد چون فکر میکردم سه بعدیه و واضح دیده میشه
دکترم که خیلی عالی همه چیو توضیح میداد ولی من حالیم نمیشد دکتر از تکون خوردنات خندش میگرفت و هی ماشالله میگفت و میخندید گفت از اون چیزی که باید باشه حدود 300 گرمی وزنش کمتره اما اصلا جای نگرانی نیست چون باقی چیزا مطابق میله مشکل خون رسانی دیده نمیشه عفونت در کیسه دیده نمیشه اما انقباضات زیادی داره و درد کلیه هات هم برای همینه و باید از حالا تا موقع زایمانت فقط تحملشون کنی برای انقباضام چون همراه با درد بود بهش گفتم گفت همین امروز با دکترت مشورت کن -
یه جوری جمع میکنی خودتو که آخ از نهادم بلند میشه و کمرم انگار رگ به رگ میشه
خلاصه سونو تموم شد و اومدیم خونه از کمر درد و پا درد دلم میخواست داد بزنم نهار خوردم و یه کم لالا ولی همش درد داشتم
عصر اکرم دوست نی نی سایتم همونی که چند نوع شگرد یادم داده بود قرار بود بره آزمایش به دکترمون نشون بده که گفتم منم میام اون طفلی هم خیلی استرس داشت چون احتمال داشت روز بعد یعنی امروز نی نی ش سزارین بشه
ساعت 6 بابایی اومد دنبالمون و بردمون مطب اکرم جونو دیدم و طفلی خیلی نگران بود همون موقع دکتر اومد و اول اون رفت داخل و خوشحال اومد که خدا رو شکر جواب آزمایشش خوب بوده و 5 شنبه سزارین میشه و بعدم من رفتم و خوشحال اومدم بیرون که دکتر از سونو کاملا راضی بود اما از انقباضا نه گفت هنوز زوده واسه این انقباضا و گفت ایزوپرین و شبی 2 تا با یه هیوسین بخور در مورد آمپول کورتون هم به دکتر گفتم که گفت نه نگران نباش خوشبختانه دهانه رحم بسته و علائم زایمان زودرس نداری
و در آخر هم گفت فقط استراحت مطلق تا انقباضات تموم بشه
خلاصه همه نگرانی ها و استرس ها الکی بود خیلی خاطرم جمع شد ولی امان از این درد کمر و پا که واقعا و قتی با جمع کردنای تو فنچول همراه میشه قیافم دیدنیه
بچه تو دنیا بیای اینا رو بخونی ببینی چیا به سر من اومده باید تا آخر عمر همش ماچم کنی بادم بزنی برام بستنی قیفی از سنگ سرد ملس بخری و وو اینا
در ضمن من چشم دیدن عروس ندارم