نه ماهه کوچک من
فسقلی نه ماه را با من در وجودم ریشه کردی
از من سیراب شدی از من عشق گرقتی
در من رشد کردی و شکفتی
حالا نه ماه است در دنیای جدید باز هم بامن و از من
نوزاد کوچک و ناتوان من که حتی گریه کردن و شیر خوردن یاد نداشت
حالا بدون کمک من بلند میشود می ایستد وتلپ می افتد
چهار دست و پا میکند نه خیلی حرفه ای مهارتش در سینه خیز بیشتر است مینشیند
از سکو ها و پله هایی به ارتفاع بیست سی سانت به خوبی بالا میرود این سکو ها میخواهد وزودی آشپز خانه باشد میخواهد ورودی حمام یا توالت باشد و اصلا علاقه ای به مواجه شدن با در های بسته ندارد
به شدت به محیط حمام علاقه داری حتی تنها و در تاریکی
نه ماهه شیرین من حضور تو کور سوی امیدددلم را به دریچه ای پر نور تبدیل کرد
چند ساعتی از ورودت به دهمین ماه زندگیت گذشت و تو معصومانه خوابیده ای
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی